پخش ویدئوی سوختن ساختمان شیشهای صدا و سیما؛ ضرورت شفافیت رسانهای در زمان جنگ

پخش ویدئوی سوختن ساختمان صدا و سیما پس از حمله اسرائیل، بارها از رسانههای داخلی و خارجی منتشر شد و بسیاری از مخاطبان را تحت تأثیر قرار داد. یکی از اصحاب رسانه معتقد بود صدا و سیما نباید این تصاویر را پخش میکرد؛ زیرا به گفته او این کار، اسرائیل را در موقعیت تبلیغاتی قرار داد. اما پرسش اساسی این است: اگر رسانه ملی این تصاویر را منتشر نمیکرد، آیا انتشار آن در رسانههای دیگر متوقف میشد؟
اهمیت انتشار تصاویر واقعی جنگ
پخش تصاویر حمله به یک ساختمان رسانهای، حتی در زمان اختلافات سیاسی داخلی، حس همبستگی ملی را تقویت میکند. از منظر بینالمللی نیز این تصاویر فشار افکار عمومی بر دولت مهاجم را افزایش میدهند و حمایت روزنامهنگاران و فعالان رسانهای جهان را جلب میکنند. حمله به مراکز رسانهای معمولاً محکوم میشود و انتشار تصاویر میتواند مانع تکرار چنین حملاتی شود.
نقش رسانهها در جلوگیری از سانسور
امروزه هر شهروند با تلفن همراه میتواند وقایع را ثبت و منتشر کند. بنابراین حتی اگر صدا و سیما این ویدئو را سانسور میکرد، تصاویر بهسرعت در شبکههای اجتماعی منتشر میشد. در چنین شرایطی رسانه ملی با اتهام پنهانکاری مواجه میشد. دانستن حق مردم است و رسانهها وظیفه دارند واقعیتهای جنگ را شفاف منتشر کنند.
نمونه مشابه این موضوع در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل رخ داد. زمانی که موشک ایران به مرکز فرماندهی ارتش اسرائیل در بئرشبع اصابت کرد، اسرائیل بلافاصله تصاویر خسارت را منتشر کرد تا ایران را متهم کند. در مقابل، هنگام اصابت موشک اسرائیل به بیمارستان فارابی کرمانشاه، ایران نتوانست این حادثه را بهطور مؤثر در رسانههای بینالمللی بازتاب دهد.
نتیجهگیری
پخش فوری و شفاف تصاویری مانند سوختن ساختمان صدا و سیما، اقدامی رسانهای و تاریخی است. رسانهها نباید بهدلیل ترس از بهرهبرداری دشمن، حقیقت را سانسور کنند. بلکه باید روایت دقیق خود را ارائه دهند تا روایت رقیب بر افکار عمومی غلبه نکند.
نویسنده: بنفشه پورناجی